❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
یک شنبه 26 مرداد 1393برچسب:, :: 20:9 :: نويسنده : reza
هـــــی رفـــیـــــــق . . .
www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان:
خدایا ڪسے غیر از تــو
با مَــــטּ نیستــــ... خــــــــــــــــــدایا! مَــــטּ دلـــــم قرصِ ڪسے غیر از تــو با مَــــטּ نیستــــ... خیالت از زمیـــــטּ راحت، که حتے روز، روشـــטּ نیستــــ! ڪســـے اینجـــا نمے بینــــه ڪه دنیــــا زیــر چشــماتِـــ ! یـــه عمــره یادمـــوטּ رفتـــه زمیـــטּ دار مـڪافـاتِـــ فراموشم شده گاهے ، که این پاییــــטּ چه ها کردمــ! که روزے باید از اینجا بازم پیش تـو برگــــردمـــ! خــدایا وقتـــــــــ برگـشتـــــــטּ یه ڪــم با مَــــטּ مدارا ڪـــטּ شنیدم گرمِ آغوشتــــ اگه مے شه منمـــ جا ڪــــטּ... کاش هرگز نمی دیدمت تا امروز غم ندیدنت رابخورم ... کاش لبخندهایت آنقدر زیبا نبودند که امروز آرزوی دیدن یک لحظه فقط یک لحظه از لبخندهای عاشقانه ات را داشته باشم ... کاش چشمان معصومت به چشمانم خیره نمی شد ... تا امروز چشمان من به یاد آن لحظه بهانه گیرند و اشک بریزند ... کاش حرف های دلم را بهت نگفته بودم تا امروز با خود نگویم : " آخه او که میدونست چقدر دوستش دارم
عروسکها هر گز گریه نمی کنند ...
نمی گــــــــــــــریند... حرف نمی زنند... قهر نمـــــــــــــــــی کنند... دوست نمـــــی شوند... بازی نمـــــــــــــــــی کنند... اما خوب ادای همه چیز را در می آورند... و من تنها یک عروسکـــــــــ✘ــــــــم! ! !
میگفتی گذشته ها گذشته...
نیستی ببینی من هنوز غرق گذشته ای هستم که نمیگذرد...
هوا که بارانی میشود...
. . . از پنجره اتاقم... . .. . . . خیلی راحت تف میکنم رو ملت هیچکیم نمیفهمه !!!.
كشتي در حال غرق شدن بود كه نا خدا فرمان خروج داد ،مردها حمله كردن كه برن ، ناخدا گفت خجالت بكشيد،زنها مقدمند!
زنها ضمن تشكر از ناخدا يكي يكي پياده شدن، بعد ناخدا گفت آقايون حالا ميتونيد پياده شید، كوسه ها به اندازه كافي سير شدن !!!
چقدر خوب است که کسی بیاید ...
و باور های تلخت را به همین سادگی !! تنها با بودنش از تو بگیرد ..
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|